خاطرات بارداری من در یک نگاه
سلام مامانای عزیز، نمیخوام خسته اتون کنم چون میدونم همه اتون مثل من یه فرشته کوچولو دارید و کلی کار خیلی خلاصه معجزه قشنگ زندگیمو واسه اتون تعریف میکنم.
دو سالی بود که من و همسری منتظر بودیم که خداوند ما را لایق پدر و مادر شدن بدونه و گلی از گلهای بهشتشو بهمون بده تا امانت داریش کنیم، از نظر پزشکی هر دو سالم بودیم و مشکلی نداشتیم و همین موضوع ما رو بیشتر کلافه کرده بود اما همیشه چشممون به دستهای مهربان خداوند بود و امیدوار بودیم....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی