نفسم هفت ماهه شد
23 خرداد، پایان شش ماهگیت بود عزیزدلم، ورودت به هفت ماهگی مبارک باشه مامانییییییییی ساعت نه و نیم صبح گل پسری رو حاضر کردم و به اتفاق بابایی به مرکز بهداشت محله رفتیم تا گل پسریم یه بار دیگه شجاعتشو نشون بده. طبق معمول اول قد و وزنتو گرفتن که قدت:74 سانت و وزنت هشت کیلو وششصد بود. همه چیز خوب و عالی بود و بعد رفتیم اتاق دیگری برای تزریق واکسن!!!!!!!!!!!!!!! طبق معمول شما با بابایی رفتید و منم پشت در منتظر، چند ثانیه بعد با یه جیغ کوتاه وارد اتاق شدم و بغلت کردم و آروم شدی گل پسری. پس از بازگشت به منزل توقع داشتم گل پسری بعد از خوردن اون استامینوفن و درد واکسنش حسابی لالا کنه تا من به کارای عقب افتاده ام برسم، زه...
نویسنده :
مامان مهربان
19:43